- قطع: رقعی
- نوع جلد: شومیز
- گروه سنی: بزرگسال
نقد و بررسی تخصصیکتاب همزاد اثر فئودور داستایوفسکی
کتاب همزاد، به تالیف فئودور داستایوفسکی، بعد از مردم فقیر دومین رمان داستایفسکی محسوب میشود. رمان کوتاه همزاد نسبت به زمانش، بررسی شگفتانگیزی در باب روانشناسی آدم های نابهنجار است. قهرمان رمان همزاد، گولیادکین، کارمند دولت، مبتلا به جنون افزایندهی تعقیب و آزار، به مردی برمی خورد که عینا به او می ماند و همنام او است. ابتدا گولیادکین با او دوستی می کند و شغلی در ادارهی خود برایش دست و پا می کند. باقی داستان ماجرای قهرمان را با همزادش مو به مو نقل می کند. گولیادکین کم کم حس می کند که او تحسین و عنایت بالادستیها و همکارانش را به دست میآورد، حال آنکه کوشش خودش در کسب این مزایا بیفایده بوده است. در ذهن پریشان او، همزاد رهبر دسیسه ای علیه او می گردد و او بارها بیهوده میکوشد آن آدم گستاخ را لو بدهد. اما اتفاقات آنگونه که او انتظار دارد پیش نمی رود. واقع گرایی روانشناختی داستایفسکی در کتاب همزاد به جلوههای نیرومند ترس و ترحم دست می یابد. تجزیه و تحلیل حالتهای روحی و افکار شخصیت اصلی این کتاب بی رحمانه و وسواس برانگیز است… فیودور میخاییلوویچ داستایفسکی به انگلیسی (Fyodor Mikhailovich Dostoyevsky)، رمان نویس، نویسنده داستان کوتاه، مقاله نویس، روزنامه نگار و فیلسوف روسی بود. داستایوسکی آثار ادبی منحصر بفردی خلق کرده است که روانشناسی فضای آشفته ی سیاسی، اجتماعی و معنوی قرن نوزدهم در روسیه را بررسی می کند. او در بیست سالگی نویسندگی را آغاز کرد و نخستین رمان داستایفسکی مردم فقیر (Poor Folk) برای نخستین بار در سال ١۸۴۶ هنگامی که داستایفسکی تنها ۲۵ ساله بود، چاپ شد. آثار مهم او عبارتند از جنایت و مکافات، ابله و برادران کارامازوف. آثار او شامل ١١ رمان بلند، ۳ رمان، ١۷ داستان کوتاه و آثار متعدد دیگر است. بسیاری از منتقدان ادبی از او به عنوان یکی از بزرگترین و برجسته ترین روانشناسان در ادبیات جهان یاد می کنند. رمان یادداشتهای زیرزمینی (Notes From Underground) یکی از از اولین آثار ادبی اگزیستانسیالیستی به حساب میآید.در بخشی از کتاب همزاد (The Double) میخوانیم : ساعت نزدیک هشت بود که مشاور صاحبعنوان، یاکوف پتروویچ گولیادکین از خواب طولانی بیدار شد. خمیازه کشید، بدنش را کش وقوسی داد و سرانجام چشمانش را کاملاً باز کرد. دو دقیقه بیحرکت در رختخواب ماند، گویی کاملاً مطمئن نبود که بیدار شده یا هنوز خواب است. در مورد حقیقی یا رویایی بودن آنچه در اطرافش بود، تردید داشت. شاید آنچه می دید ادامهی رویاهای درهم و مغشوش وی بود. بههرحال خیلی زود حواس و درک عادی روزانهی خویش را بازیافت. دیوارهای سبز کثیف دودزده و غبارگرفته ی اتاق کوچک، قفسهها و صندلیهای چوبی، میز قرمزرنگ و کاناپهی چرمی قرمز با گلهای سبز ریز برروی آن و لباسهایی که شب گذشته باشتاب روی آن کپه کرده بود با نگاهی آشنا به او می نگریستند. آنگاه روز مه آلود پاییزی، کثیف و تیره از پنجرهی تیره و تار به درون اتاق سرک کشید و شکلکی زشت و خصمانه درآورد. حالا دیگر آقای گولیادکین کمترین تردیدی نداشت که دیگر در سرزمین رویاها نیست، بلکه در شهر پترزبورگ و در آپارتمان خود در طبقهی چهارم ساختمان بزرگ در شستیلا و چنی به سر میبرد. پس از این کشف مهم چشمانش را با حالتی عصبی بست، انگار افسوس میخورد که از سرزمین رویاهایش بیرون آمده است. دلش میخواست برای یک دقیقه هم که شده به آنجا بازگردد. اما یک دقیقه بعد با یک خیز از رختخواب بیرون جست. احتمالاً فوراً افکار پریشان خود را رها کرد. مستقیم به سمت آینهای که روی قفسه بود رفت. گرچه چهرهی خوابآلود و ما را چش کوته بینانه و سر نسبتاً تاسش در نظر اول چندان جلب توجه نمیکرد، اما صاحبش از آنچه در آینه میدید راضی بود. آقای گولیادکین زیر لب گفت: «امروز چه اتفاقی میافتد؟ اگر کارها بهخوبی پیش نرود یا آبروریزی کنم، اگر یک جای کار خراب شود یا اتفاق ناخوشایندی بیفتد چه میشود؟ اما تا حالا که مسئلهای پیش نیامده و همه چیز طبق روال عادی است. کتاب حاضر را نشربهنود کتاب به چاپ رسانده و توسط هافکو به فروش می رسد.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.